کتاب کاش وقتی بیست سالم بود، میدانستم (دورهای فشرده برای پیداکردن جایگاه خود در دنیا) به انگلیسی (What I wish I knew when I was 20) اثر تینا سیلیگ (Tina Seelig) ترجمۀ فاطمه فرهمندفر انتشارات یک
معرفی کتاب کاش وقتی بیست سالم بود، میدانستم:
کاش وقتی بیست سالم بود، میدانستم یک اثر انگیزشی و مشاورهای است که در آن نویسنده تجربیات و درسهای زندگی خود را به اشتراک میگذارد. این کتاب به زبانی ساده و دلنشین نوشته شده و شامل داستانها، مثالها و نکات عملی است که خوانندگان را به تفکر وادار میکند و به ویژه برای جوانان و دانشجویان طراحی شده است تا به آنها کمک کند در مسیر زندگی و شغف خود بهتر تصمیمگیری کنند. نویسنده در اینجا بر اهمیت تفکر خلاق و نوآورانه تأکید میکند و روشهایی برای تقویت این ویژگیها در خود و دیگران ارائه میدهد؛ همچنین به خوانندگان یادآوری میکند که برای رسیدن به موفقیت باید از خطرات و چالشها استقبال کنند و به جای ترس از شکست، آن را فرصتی برای یادگیری ببینند؛ علاوهبراین اهمیت برقراری ارتباطات و شبکهسازی را در زندگی حرفهای و شخصی مورد تأکید قرار میدهد. سیلگ به خوانندگان یاد میدهد که باید به طور انتقادی به مسائل نگاه کنند و از سؤالات عمیقتری برای درک بهتر اوضاع استفاده کنند.
قسمتهایی از کتاب:
-
دانستن اینکه شما میتوانید قوانین را زیر سؤال ببرید، فوقالعاده قدرتبخش است. این برای شما یادآوری است که مسیر مرسوم و سنتی، تنها یک گزینۀ در دسترس شماست. شما همیشه میتوانید از یک روشِ کار پیروی کنید، در بزرگراههای اصلی رانندگی کنید و پا جای پای کسانی بگذارید که قبل از شما بودهاند؛ اما اگر مشتاق شناسایی و بهچالشکشیدن فرضیهها و خلاص شدن از انتظاراتی هستید که خودتان و دیگران بر گردن شما انداختهاند، گزینههای متعدد دیگری هم هست که میتوانید آنها را پیدا کنید. از اینکه از منطقۀ امن خود بیرون بیایید، از اینکه نسبت به غیرممکنها نگرشی سالم داشته باشید و از اینکه ایدههای پیشپا افتاده را وارونه کنید، نترسید.
-
همۀ ما اشتباه میکنیم و مشکل و دستوپا زدن، بخشی از زندگی است، مخصوصاً وقتی که شما کارهایی را برای بار اول انجام میدهید. من خودم را ساعتهای بیشماری بهخاطر کارهای احمقانهای که مرتکب شدهام، سرزنش کردهام. بااینحال، این را هم متوجه شدهام که یاد گرفتن نحوۀ بازیابی از این اشتباهات، بسیار حیاتی است؛ برای مثال، اینکه بفهمیم چطور عذرخواهی کنیم، بهطرز باور نکردنیای مهم است. فقط یک اعتراف ساده به اینکه بگویید مرتکب اشتباه شدهاید، تأثیر بسزایی میتواند داشته باشد. نیازی به سخنرانیها و توضیحات طولانی نیست؛ فقط بگویید: «من بهخوبی از عهدۀ آن برنیامدم. معذرت میخواهم.» بعد از فهمیدن اشتباهتان، هرچه زودتر عذرخواهی کنید، بهتر است. اگر شما زمان زیادی را برای عذرخواهی کردن صبر کنید، آسیبها و ضررها بیشتر میشوند.
-
من به این باور رسیدهام که قدرتمندترین آموزهها، از تجربۀ همزمان موفقیتها و شکستها به دست میآید. همچنین، تقریباً غیرممکن است که بتوانید چیزی را با بدون تجربۀ عملی، با آزمون و خطا، و گذر از شکستهای اجتنابناپذیر یاد بگیرید. شما نمیتوانید فوتبال بازی کردن را با خواندنِ قوانین آن یاد بگیرید؛ شما نمیتوانید پیانو زدن را با مطالعۀ صفحاتی از نتهای موسیقی بیاموزید؛ و شما نمیتوانید آشپزی کردن را با خواندن دستور پخت غذا یاد بگیرید.
دربارۀ نویسنده، تینا سیلیگ:
تینا سیلیگ، دارای دکترای عصبشناسی از دانشکدۀ پزشکی استنفورد و مدیر اجرایی برنامۀ سرمایهگذاریهای ریسکپذیر فناوری استنفورد است که مرکز کارآفرینی در دانشکدۀ مهندسی دانشگاه استنفورد است. بهعلاوه، سیلیگ دورههای کارآفرینی و نوآوری را در دپارتمان علوم مدیریتی و مهندسی و در موسسۀ طراحی هاسو پلاتنر در دانشگاه استنفورد تدریس میکند. او اغلب برای مدیران اجرایی در رشته های گوناگون، سخنرانی و کارگاه برگزار میکند و چندین کتاب علمی محبوب برای بزرگسالان و کودکان نوشته است.

فهرست مطالب
- فصل 1. یکی بخر، دوتا ببر
- فصل 2. سیرک وارونه
- فصل 3. لباس شنا یا مرگ
- فصل 4. لطفاً کیفپولتان را بیرون بیاورید
- فصل 5. سس محرمانۀ سیلیکونوَلی
- فصل 6. اصلاً و ابداً… مهندسی برای دخترهاست
- فصل 7. لیموناد را به هلیکوپتر تبدیل کنید
- فصل 8. هدف را دورتادور تیر، ترسیم کنید
- فصل 9. این هم در امتحان هست؟
- فصل 10. یافته های تجربی
- دربارۀ نویسنده



نقد و بررسی وجود ندارد.