کتاب هر چیزی که فکر می‌کنی را باور نکن

کتاب هر چیزی که فکر می‌کنی را باور نکن (چرا فکر کردن‌تان، شروع و پایان رنج‌هایتان است؟) به انگلیسی ( Don’t Believe Everything You Think) اثر جوزف انگوین (Joseph Nguyen) ترجمه فاطمه قربان‌زاده انتشارات یوشیتا

معرفی کتاب هر چیزی که فکر می‌کنی را باور نکن:

اثر پیش رو کتابی مختصر و بسیار مفید است که به زبانی کاملاً ساده، به خواننده می‌آموزد چگونه بر رنج، اضطراب، تردید و خودخوری غلبه کند. در این کتاب، کشف خواهید کرد که علت اصلی رنج‌های روانی و عاطفی چیست، چگونه باید به آنها پایان دهید، چگونه تحت‌تأثیر افکار و احساسات منفی قرار نگیرید و بدون هیچ زحمتی خود را به آرامش مطلق برسانید. اگرچه درد اجتناب‌ناپذیر است، اما رنج اختیاری است. هیچ فرقی ندارد چه کسی هستید، چه اتفاقی برایتان رخ داده است، اهل کجا هستید و چه کارهایی انجام داده‌اید، شما در هر صورت می‌توانید عشق بی‌قیدوشرط، رضایت کامل و شادی فراوان را در زندگی خود تجربه کنید. در لابه‌لای صفحات این کتاب، حکمتی عمیق نهفته است که شما را قادر می‌سازد تا قابلیت‌های نامتناهی ذهن خود را بشناسید و به حقیقت وجودی خود پی ببرید.

معرفی کامل کتاب هر چیزی که فکر می‌کنی را باور نکن:

چه‌چیزی در این کتاب کشف خواهید کرد و چگونه می‌توانید از خواندن آن بیشترین بهره را ببرید.
این کتاب، در جهت کمک به شما برای یافتن آنچه به دنبالش هستید، نوشته شده است و پاسخ تمام سؤالات شما را خواهد داد. می‌دانم که جملۀ بسیار جسورانه‌ای است، اما به‌زودی خواهید دید که چرا از گفتن این حرف اطمینان کامل دارم.
آنچه از اعماق وجودم به آن باور دارم، این است که بعد از خواندن این کتاب، دیگر آن فرد سابق نخواهید بود. تغییر، تنها چیزی است که پایانی ندارد. رشد، روند اجتناب‌ناپذیر زندگی است و تغییر نکردن پس از خواندن این کتاب، برای شما غیرممکن خواهد بود.

«ما نمی‌توانیم چیزی را که از آن آگاهی نداریم، تغییر دهیم؛ و زمانی‌که آگاه می‌شویم، کاری جز تغییر از ما ساخته نیست.»

شریل سانبرگ

مهم نیست چه کسی هستید، اهل کجایید، چه پیشینه‌ای دارید، چه کرده‌اید و چه نکرده‌اید، چه موقعیت و ثروتی دارید یا ندارید، از مریخ آمده‌اید یا خیر؛ شما درهرحال می‌توانید به آرامش کامل، عشق بی‌قیدوشرط، رضایت درونی کامل و شادی فراوان در زندگی دست پیدا کنید. قول می‌دهم که شما از این قاعده مستثنی نیستید، حتی اگر این‌طور به ‌نظر برسد. عشق، هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد. برای یافتن هر پاسخی که به‌ دنبالش هستید، یک ذهن باز و یک قلب مشتاق تمام چیزی است که نیاز دارید.
بله، با درک مطالب این کتاب، به مفاهیم و آثار فرعی بسیار کاربردی دست خواهید یافت که بسیاری از مراجعانم آنها را تجربه کرده‌اند، ازجمله: افزایش دو تا پنج برابری درآمد، رشد تصاعدی در کسب‌وکار، روابط عمیق‌تر و هماهنگ‌تر، غلبه بر اعتیادهای دیرینه، ناپدید شدن خودبه‌خودی عادات مخرب و نیز افزایش سلامت، نشاط و انرژی کلی. برای بسیاری از کسانی که اصول این کتاب را درک کنند، معجزاتی از این دست هر روزه اتفاق خواهد افتاد؛ و این تنها یک چشمه از آن است. اگر بخواهم برخی از پیشرفت‌ها و نتایجی را که دیگران از این درک و آگاهی به دست آورده‌اند، در اینجا برایتان فهرست کنم، بیش از نیمی از کتاب را تنها داستان معجزاتی پر خواهد کرد که روزانه برای آنها اتفاق می‌افتد.
اما من تمایلی به ذکر هیچ‌یک از این نتایج «بیرونی» ندارم، چون هدف این کتاب چیز دیگری است. این نمودهای فیزیکی، محصول جانبی این درک عمیق از نحوۀ عملکرد تجربیات ما در زندگی است. در واقعیت، ما فقط به ‌دنبال نتایج بیرونی ازجمله پول و اعتبار هستیم، چون می‌خواهیم احساسات خاصی مانند عشق، شادی، آرامش و رضایت را در وجود خود تجربه کنیم. درواقع، ما در زندگی خود به دنبال احساسات درونی هستیم، نه عوامل فیزیکی؛ اما دامی که ما را به کام خود می‌کشاند، این است که باور داریم عوامل فیزیکی، این احساسات را به ما می‌بخشند. درحالی‌که راز، در احساسات درونی ما نهفته است.
این کتاب شما را راهنمایی خواهد کرد تا بفهمید چگونه حقیقتی را که قبلاً در درون خود می‌دانستید، کشف کنید و به آن احساساتی دست یابید که در تمام طول زندگی به‌ دنبالش بودید.
اکنون بیایید به راهنمای نحوۀ مطالعۀ این کتاب بپردازیم.

این کتاب را برای بالا بردن سطح اطلاعات خود نخوانید، آن را برای افزایش بصیرت بخوانید. بصیرت (یا معرفت) را تنها می‌توان در درون خود یافت. به همین دلیل است که به آن بصیرت (درون‌بینی) می‌گویند. برای یافتن هر چیزی که در زندگی خواهان آن هستید، باید به درون خود نگاه کنید و معرفت و خردی را که از قبل در درون شما وجود دارد، کشف کنید. تمام پاسخ‌ها در اعماق روح و جان شما نهفته است. این کتاب صرفاً یک راهنماست که به شما کمک می‌کند در جای مناسبی به‌ دنبال خواسته‌های خود بگردید. من واقعاً هرکسی را که هنوز به یافتن خواسته‌هایش امید دارد، تحسین می‌کنم؛ این یعنی در دل او امید هنوز زنده است. بدون امید، ما تهی هستیم؛ پس این واقعیت که شما اکنون اینجا هستید و این مطلب را می‌خوانید، گواهی بر ایمان، شجاعت و توانایی شماست. من با اطمینان صد در صد می‌دانم اگر با امیدی که در دل خود دارید به همان مسیری که در آن قدم گذاشته‌اید ادامه دهید، آنچه را که به‌ دنبالش هستید، خواهید یافت.
به‌صراحت می‌گویم این کتاب، تنها کتابی نیست که حقیقت را در دل خود جای داده است. حقیقت در درون هر فرد و هر چیزی وجود دارد. برای دیدن و تجربۀ حقیقت (معنویات) باید نگاهی فراتر از ماده و شکل ظاهری (فیزیکی) داشته باشید. کلمات داخل این کتاب حقیقت نیستند، بلکه به حقیقت اشاره می‌کنند. نگاهی فراتر از کلمات داشته باشید تا خودتان حقیقت را ببینید. حقیقت را نمی‌توان وارد اندیشه کرد، آن را تنها باید تجربه کرد. حقیقت، در یک احساس نهفته است، به همین دلیل است که نمی‌توان آن را در قالب یک کلمه بیان کرد.

اگر می‌خواهید حقیقت را بیابید، نگاهی فراتر از کلمه به آن داشته باشید و به دنبال احساس باشید.
بسیاری از کسانی که حقیقت را کشف می‌کنند، آن را احساسی از آرامش کامل، عشق بی‌قیدوشرط و شادی فراوان توصیف می‌کنند؛ البته آن را آشناترین حس ناآشنا نیز توصیف می‌کنند. گویی پس از مدت‌ها به خانه رسیده‌اند. به‌دنبال آن احساس باشید تا همه‌چیز برایتان آشکار شود. در این کتاب، حرفی نخواهم گفت که آن را از قبل در اعماق روح خود احساس نکرده باشید. به همین دلیل است که وقتی حقیقت را تجربه می‌کنید، احساسی آشنا و ناآشنا برایتان ایجاد خواهد شد.
سعی نکنید برای درک آن از عقل خود استفاده کنید؛ چون بی‌فایده است. به محض اینکه آن را وارد اندیشۀ خود کنید، آن را از دست خواهید داد. حقیقت از حفظ کردن یک یا دو جمله به‌ دست نمی‌آید. حتی یک کودک نیز می‌تواند این کار را انجام دهد، اما هیچ‌گاه حقیقت را درک نخواهد کرد. حقیقت، در قالب یک احساس ظاهر می‌شود. خرد و حقیقتی که برای رهایی خود به ‌دنبالش هستید نیز از همین احساس نشأت می‌گیرد. این رهایی همان چیزی است که همۀ ما درنهایت به ‌دنبالش هستیم، این‌طور نیست؟
آنچه در این کتاب برایتان آشکار خواهم کرد، به ‌نظر ساده خواهد رسید؛ می‌شود گفت بسیار ساده؛ همچنین، مغز (نفس) شما سعی خواهد کرد که با آن مبارزه کند یا آن را پیچیده‌تر کند. تصور خواهد کرد که مسئله نمی‌تواند به این سادگی‌ها باشد. در چنین لحظه‌ای، از شما می‌خواهم فراموش نکنید که حقیقت همیشه ساده است. هر چیز پیچیده‌ای می‌تواند به بخش‌های مشابه کوچک‌تر خود تقسیم شود؛ اما حقیقت را نمی‌توان به اجزای کوچک‌تر تقسیم کرد و این همان ویژگی منحصربه‌فرد حقیقت است. به همین دلیل است که حقیقت همیشه ساده است. اگر می‌خواهید حقیقت را بیابید، به‌دنبال سادگی باشید.
با ذهنی باز و قلبی خالص برای شناخت حقیقت به این کتاب نزدیک شوید تا هر آنچه را که در جستجویش هستید، دریافت کنید.

قسمت هایی از کتاب هر چیزی که فکر می‌کنی را باور نکن:

-اینکه اهداف و رؤیاهای ما از کجا می‌آیند، تعیین خواهد کرد که آیا از پیگیری آنها احساس خوبی خواهیم داشت یا خیر. مانند هر چیز دیگری در این دنیا، هیچ چیز ذاتاً خوب یا بدی وجود ندارد، تنها تفکر ماست که به آنها چنین معنایی می‌بخشد. اهداف، رؤیاها و جاه‌طلبی‌ها ماهیت خوب یا بد ندارند؛ بنابراین، موضوع این نیست که ماهیت آنها چیست، بلکه بیشتر این است که آن اهداف از کجا سرچشمه می‌گیرند.

-ما تنها زمانی می‌توانیم به‌دنبال آفرینش بی‌قید و شرط باشیم که تفکر را از خود دور کنیم. مغز ما باعث می‌شود فکر کنیم که انجام کاری، آن هم صرفاً به‌دلیل اینکه آن را می‌خواهیم، کاملاً بیهوده و بی‌معنی است، اما راز در همین‌جا نهفته است. به محض اینکه کاری را بدون هیچ دلیل دیگری انجام می‌دهیم، وارد قلمرو زندگی عاری از هرگونه قید و شرط می‌شویم.

-از هرگونه احساسی که هنگام رهاکردن در شما ایجاد می‌شود، آگاه باشید و احساش عشق، آرامش و شادی را در خود پررنگ‌تر کنید. عاشقانه با آنچه روبه‌رو هستید، ملاقات کنید تا پاسخ و راه‌حل را دریافت کنید.

فهرست مطالب کتاب:

• مقدمۀ مترجم
• مقدمه: چه‌چیزی در این کتاب کشف خواهید کرد و چگونه می‌توانید از خواندن آن بیشترین بهره را ببرید
• فصل 1: سفر برای یافتن علت اصلی رنج
• فصل ۲: علت اصلی تمام رنج‌ها
• فصل ۳: چرا اصلاً فکر می‌کنیم؟
• فصل ۴: مقایسۀ افکار و تفکر
• فصل ۵: اگر ما تنها می‌توانیم تفکراتمان را احساس کنیم، پس آیا برای داشتن چنین احساسی، نیازی به تفکرات مثبت نداریم؟
• فصل ۶: تجربۀ انسانی چگونه ایجاد می‌شود – سه اصل
• فصل ۷: اگر فکرکردن علت اصلی رنج ماست، پس چگونه باید از این کار دست برداریم؟
• فصل ۸: چگونه می‌توانیم بدون فکرکردن در جهان پیشرفت کنیم؟
• فصل ۹: اگر از فکرکردن دست برداریم، اهداف، رؤیاها و جاه‌طلبی‌های خود را چه کنیم؟
• فصل ۱۰: عشق و آفرینش بی‌قید و شرط
• فصل ۱۱: پس از تجربۀ صلح، شادی، عشق و رضایت در لحظه، چه خواهید کرد؟
• فصل ۱۲: هیچ‌ چیز خوب یا بدی وجود ندارد
• فصل ۱۳: بدون تفکر، از کجا بفهمید که باید چه‌کار کنید؟
• فصل ۱۴: چگونه از شهود خود پیروی کنید
• فصل ۱۵: ایجاد فضا برای معجزات
• فصل ۱۶: وقتی وارد حالت عدم تفکر می‌شوید، چه اتفاقی رخ می‌دهد (موانع بالقوه)
• فصل ۱۷: حالا چه کنیم؟
• خلاصه‌ای از فکر نکردن
• راهنمای توقف فکرکردن
• چهارچوبی برای نحوۀ متوقف کردن تفکر
• موانع احتمالی
• چگونه متوجه شوید که در حالت عدم فکرکردن قرار دارید
• راهنمای ایجاد یک محیط عاری از تفکر
• چهارچوبی برای حذف محرک‌های تفکر
• چهارچوبی برای ایجاد یک محیط عاری از تفکر
• چهارچوبی برای پیاده‌سازی عدم تفکر در شغل‌تان
• راهنمای غلبه بر عادات/رفتارهای مخرب