کتاب آیریس (به انگلیسی: IRIS) اثر کامیار یزدانپناه از نشر یوشیتا منتشر شد.
نگاهی به کتاب آیریس (قیام ساحره):
آیریس غروب دشت های عيلام و صف های طولانی از مجرمانِ زنجير به گردن كه با شلاق به سوی قربانگاهها هدايت ميشدند، صحنهی بس دهشتناک پديد آورده بود.
هوای نيمه تاريک و جادوگرانِ گاو سوار با ماسک های فلزی بر صورت، از كنار صفوف عبور كرده و با پاشيدن طلسم بر سر تک تک مجرمان، آنان را تقديس و تطهير میكردند.
كادوس بی تفاوت نسبت به سرنوشتش سعی ميكرد انتهای صف را ببيند، سياه ردايی را در ميان تاريكی و مه و در كنار مشعل میديد كه بر بالای قربانگاه ايستاده است،
“او آيريس است؟!”
نفر جلويی برگشت، نگاه عبوسی تحويل كادوس داد و چيزی نگفت.
صف به آرامی جلو ميرفت و كادوس نيز با وجود آن زخم عميق ، لنگ لنگان حركت ميكرد؛ مجرمان به ضرب شلاق از پلكان بالا ميرفتند و آن كرپن سياه پوش دستانش را در دو طرف سر آنها قرار میداد و بعد از لحظاتی بيهوش میشدند.
“آنها مرده اند؟ … بدن هايشان را كجا ميبرند؟
Shirin –
این کتاب تاریخی-فانتزی، فرمانروایی شیاطین و جنیان بر زمین در حدود 3200 سال پیش رو روایت می کنه. نویسنده مهارت زیادی در نوشتن کتاب و ساخت و توصیف شخصیت های خیالی و واقعی داشته. به نظر من یکی از نقاط قوت کتاب اینه که خیلی به جزئیات اشاره شده و هر چیزی که نوشته شده رو میشه تصور کرد. ولی در آخر، کتاب یهویی باعجله تموم میشه.
فقط بهتر بود که واکه های کوتاه در نوشتن اسم های افراد و شهرها بیشتر به کار رفته بود، من گاهی در خوندنشون دچار مشکل می شدم.