کتاب تیمارستان متروک به انگلیسی (The ghost of Graylock) اثر دَن پُبلاکی (Dan Poblocki) ترجمۀ منصوره خُمکده انتشارات کودک یار
معرفی کتاب تیمارستان متروک:
همه داستان تیمارستان گریلاک را شنیدهاند. قرار بود این تیمارستان، مکانی برای درمان بیماران روانی باشد، اما مشکل غیرمنتظرهای پیش آمد. چندین بچه در شرایط مرموزی جان خود را از دست دادند و آخر سر هم آنجا تعطیل شد و ساختمان در دل جنگل تکوتنها رها شد تا بپوسد.
حالا نیل کیدی، همراه با خواهرش وارد این شهر شده و با کمک دوستانش میخواهد به راز این تیمارستان مخوف و متروک دست پیدا کند. او با خود فکر میکند که آمادگی رویارویی با هر چیزی را دارد، اما قطعاً برای چیزی که از گریلاک تا خانه تعقیبش میکند، آماده نیست…
یعنی چه اتفاقاتی در کمین او و خواهرش است؟ اصلاً چرا او برای این مأموریت ناخواسته، انتخاب شده است؟ آیا موفق میشود اسرار شوم و پلید این تیمارستان وحشتناک را برملا کند؟
معرفی کامل تیمارستان متروک:
در شهر هدستون، بیمارستان گریلاک، در میان جنگلی انبوه قرار داشت. بیمارستانی که در آن، از افرادی نگهداری میشد که دچار بیماریهای روانی بودند؛ اما یک روز اتفاقی غمانگیز رخ داد. یکی از بیماران بخش کودکان در رودخانۀ نزدیک بیمارستان غرق شد. بعد از آن، این اتفاق چندین بار دیگر هم افتاد و باعث تشویش و اضطراب در میان کارکنان بیمارستان و مردم شهر شد. همهجا حرف از غرقشدن بیماران گریلاک بود. این خبر دست به دست میچرخید و در میان مردم شایعههای زیادی پخش شد؛ تا حدی که در مهمانی های شبانه، دورهمیهای دوستانه و در نیمه های شب، مردم این داستان ترسناک را برای هم تعریف میکردند.
چندین سال به همین منوال گذشت. بیمارستان تعطیل شد و در دل جنگل رها شد تا در تنهاییِ خود بپوسد. نیل کیدی، همراه با خواهرش بری، برای تعطیلات تابستان پیش خاله هایشان در هدستون آمدهاند. دوست جدیدشان وسلی، داستان گریلاک را برایشان تعریف میکند و نیل که پسری کنجکاو است، تصمیم میگیرد به گریلاک برود تا شاید مسائل آشفتۀ خانوادگیاش را فراموش کند. او فکر میکند که برای مقابله با هرچیزی، حتی ارواح، آماده است؛ اما وقتی همراه با خواهر و دوستانش به آنجا میرود، اتفاقی عجیب میافتد. آنها در اتاق شمارۀ سیزده، چیزی را میبینند که اصلاً انتظارش را نداشتند؛ چیزی که باعث میشود تا مغز استخوانشان یخ بزند، نفسشان بند بیاید و چشمانشان تار شود.
اما بعد، اتفاقی بدتر میافتد. آن چیز، آنها را تا خانه تعقیب میکند؛ یعنی آن کیست یا چیست؟ از جان این خواهر و برادر چه میخواهد؟ اصلاً چرا آنها را برای انجام مأموریتش انتخاب کرده است؟ یعنی نیل و بری میتوانند به راز شوم گریلاک پی ببرند؟ اصلاً آیا ارزشش را دارد که جانشان را در این راه به خطر بیندازند؟
چه کسی میداند، شاید بتوانند، شاید هم نه! پس بخوانید تا بدانید!
قسمتهایی از کتاب:
-
مردم میگویند هنوز هم در آن ساختمان متروک، زنی با روپوش سفید و کفشهای پاشنهبلند راه میرود و هرکسی را که جرئت کند پایش را در آنجا بگذارد، با فاصلۀ کم دنبال میکند. وقتی هم که او را به چنگ آورد، با زور آمپول، او را به سمت ساحل میکشاند و زیر علفهای دریاچه غرقش میکند.
-
سه بچه گم شد. جنازۀ هر سهشان را درحالیکه دستوپاهایشان به علفهای کنار دریاچه گره خورده بود و با چشمانی بیجان، به آسمان کمسوی صبح خیره شده بودند، پیدا کردند. مردم هدستون نمیتوانستند قبول کنند که تمام این مرگومیرها تصادفی بوده باشد.
-
نیل سر جایش خشک شده بود؛ نه میتوانست فکر کند، نه نفس بکشد. لجن داشت زیر پای او را خالی میکرد. کسی که چراغقوه در دست داشت، نورش را مستقیم به نیل تاباند. نیل دستش را بالا برد و سعی کرد چهرۀ پشت نور را ببیند؛ اما تنها چیزی که مشخص بود، جثۀ سیاه بزرگ نامعلومی بود.
دربارۀ نویسنده، دَن پُبلاکی:
دن پُبلاکی نویسندۀ آمریکایی است که رمانهای معمایی، ترسناک و ماجراجویی را برای جوانان نوشته است. کتاب بیمارستان متروک وی در فهرست بهترین کتابهای انجمن کتابخانههای نوجوانان آمریکا قرار گرفته است. آثار او به زبان فرانسوی، یونانی، روسی، آلمانی، لهستانی، ایتالیایی، چکی و فارسی ترجمه شده است.
فهرست مطالب کتاب:
- سخن مترجم
- پیشگفتار
- بخش اول: مخفیگاه
- فصل یک
- فصل دو
- فصل سه
- فصل چهار
- فصل پنج
- فصل شش
- فصل هفت
- فصل هشت
- فصل نه
- فصل ده
- فصل یازده
- فصل دوازده
- فصل سیزده
- فصل چهارده
- فصل پانزده
- فصل شانزده
- فصل هفده
- فصل هجده
- فصل نوزده
- فصل بیست
- فصل بیستویک
- فصل بیستودو
- فصل بیستوسه
- فصل بیستوچهار
- فصل بیستوپنج
- فصل بیستوشش
- بخش دوم: کابوسهای غرقشدن
- فصل بیستوهفت
- فصل بیستوهشت
- فصل بیستونه
- فصل سی
- فصل سیویک
- فصل سیودو
- فصل سیوسه
- فصل سیوچهار
- فصل سیوپنج
- فصل سیوشش
- فصل سیوهفت
- فصل سیوهشت
- فصل سیونه
- فصل چهل
- فصل چهلویک
- فصل چهلودو
- فصل چهلوسه
- فصل چهلوچهار
- فصل چهلوپنج
- فصل چهلوشش
- فصل چهلوهفت
- فصل چهلوهشت
- فصل چهلونه
- فصل پنجاه
- فصل پنجاهویک
- فصل پنجاهودو
- فصل پنجاهوسه
- بخش سوم: سوزنسوزن
- فصل پنجاهوچهار
- فصل پنجاهوپنج
- فصل پنجاهوشش
- فصل پنجاهوهفت
- فصل پنجاهوهشت
- فصل پنجاهونه
- فصل شصت
- فصل شصتویک
- فصل شصتودو
- فصل شصتوسه
- فصل شصتوچهار
- پایان
نقد و بررسی وجود ندارد.