کتاب گربه سیاه و داستانهای کوتاه دیگر به انگلیسی( The black cat and other stories ) اثر ادگار آلنپو (Edgar Allan Poe) و ترجمه منصوره خمکده از نشر یوشیتا منتشر شد.
معرفی کتاب گربه سیاه و داستانهای کوتاه دیگر:
ادگار آلنپو، نویسندۀ معروف آمریکایی، خالق داستانهای کوتاه جنایی است. او در نوشتن داستانهای رمزآلود و معمایی، بسیار مهارت داشت و ازآنجاکه در فقر و سختی زندگی کرد و خیلی زود همسرش را از دست داد، شالودۀ همه داستانهایش رنج و درد و ترس است.
از میان معروفترین داستانهای کوتاهش میتوان به گربۀ سیاه، فروپاشی خاندان آشر و بالماسکۀ مرگ سرخ اشاره کرد. گربۀ سیاه داستانی بسیار وهمآلود، تأسفبرانگیز و جنایی است که مورد توجه همه نویسندگان، منتقدان، ناشران و مترجمان قرار گرفته است و در میان خوانندگان سبک گوتیک ، محبوبیتی خاص دارد. یکی دیگر از داستانهای معروف او که مورد توجه کارگردانان آمریکایی قرار گرفته، داستان چاه و پاندول است. داستانی که تا لحظۀ آخر، مو به تن آدم سیخ میکند و نفس خواننده را در سینه حبس میکند.
در مجموعۀ پیشِ رو، سعی بر این بوده است که آثار مطرح و شناختهشده ادگار آلنپو در سطح جهان، جمعآوری شود. این مجموعه شامل ده داستان کوتاه مطرح این نویسنده است و بیشک، یکی از متفاوتترین کتابهایی است که تابهحال خواندهاید؛ داستانهایی بسیار عجیب و رمزآلود که سبکی کاملاً متفاوت از نویسندگان دیگر دارد. امید است که شما خوانندگان عزیز از خواندن این داستانهای جنایی-معماییگوتیک لذت ببرید و تا آخرین لحظه خواندن، پرشور و پرهیجان باقی بمانید.
قسمت هایی از کتاب گربه سیاه و داستانهای کوتاه دیگر:
احمقانه است که بخواهم از احساساتم در آن لحظه، چیزی بگویم. داشتم غش میکردم. سعی کردم با تکیه به دیوار، خودم را سرپا نگه دارم. مأمورها ماتومبهوت سر جایشان خشک شده بودند؛ ولی بعد، در یک چشمبههمزدن، با آن دستهای آهنینشان، به جان دیوار افتادند. همه قسمت بازسازیشدۀ دیوار فرو ریخت و جسد بدشکل نمایان شد. جسد که بهطور کامل پوسیده بود و خون در اطرافش لخته شده بود، در برابر چشم همه، قد علم کرد. آن حیوان پستفطرت و حرامزاده هم با تنها چشم شرارتبارش، روی جسد، چمباتمه زده بود؛ همان حیوان حیلهگری که مرا وادار به چنین جنایتی بزرگ کرده بود و جیغهای بیوقفهاش مرا به چنگ جلاد سپرده بود. من آن هیولای بیسروپا را هم در آن گور، دفن کرده بودم.
جنون! قتل! مرگ! چه واژگان غریب و ترسناکی!
از قدیم گفتهاند که گربههای سیاه، جادوگران مکارهای هستند که تغییر شکل دادهاند و در زندگی انسانها بدبختی می آورند. حال چه خرافات چه واقعی، چه کسی میدانست که گربهای سیاه ممکن است زندگی مردی را نابود کند؟ مردی آرام و حیواندوست که یک آن بر اثر جنونی نفرتانگیز گربۀ سیاهش را به دار آویزان میکند و از آن پس نفرت و نگونبختی بر سرش آوار میشود…
فهرست داستان های کتاب گربه سیاه و داستانهای کوتاه دیگر :
- گربۀ سیاه
- قلب رازگو
- پرترۀ بیضی
- فروپاشی خاندان آشر
- چاه و پاندول
- حقیقت داستان آقای والدمار
- دستنوشتۀ پیداشده در بطری
- مورِلا
- نقاب مرگ سرخ
- متزن گرشتاین
درباره نویسنده، ادگار آلنپو:
ادگار آلنپو نویسنده، شاعر، ویراستار و منتقد ادبی اهل بوستون آمریکا بود که داستانهایش به دلیل ترسناک و رازآلود بودن مشهور بودند. ادگار آلنپو از اولین نویسندگان داستان کوتاه آمریکایی به حساب میآید و او را پیشگام داستانهای کارآگاهی و جنایی میدانند. همچنین لازم به ذکر است که او از اولین افرادی بود که از ژانر علمی و تخیلی در داستانهایش استفاده کرد.
موضوع اصلی تمام داستانهای آلنپو رنج و ترس و درد بود، چراکه خود او تمام اینها را در طول عمرش تجربه کرده بود. او رنج بشریت را به طرزی وهمآلود و رمزآمیز در قالب کلمات به نگارش درمیآورد و گویی از خوانندگان میخواست که راز پشت کلمات را رمزگشایی کنند.
آلنپو یکی از معروفترین داستانهای کوتاه خود را تحت عنوان «فروپاشی خاندان آشر» در سال 1839 منتشر کرد. سپس داستان مشهور چاه و پاندول را در سال 1842 به نگارش درآورد. بعدها دو کارگردان آمریکایی در سالهای 1961 و 1991، با اقتباس از این داستان فیلم ساختند.
ادگار آلنپو در سال 1842، داستان کوتاه «نقاب مرگ سرخ» را به چاپ رساند، اما در سال 1845 نام آن را از نقاب به بالماسکه تغییر داد. هیچکس علت این تغییر را متوجه نشد.
سپس در سال 1843، این نویسنده داستان بسیار مشهور و پر طرفدار و جنایی «گربۀ سیاه» را نوشت که یکی از بهترین داستان کوتاههای جنایی جهان محسوب میشود. در بیشتر مجموعه داستانهایی که از این نویسنده ترجمه و چاپ میشود، داستان گربۀ سیاه به چشم میخورد. آلنپو با فاصلۀ نه چندان زیادی داستان کوتاه قلب رازگو را منتشر کرد که برای خوانندگان و طرفداران ادبیات گوتیک بسیار الهامبخش بود.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.