کتاب درباره معنی زندگی به انگلیسی ( On the meaning of life) اثر ویل دورانت (Will Durant) ترجمۀ سیده زهرا سجادی انتشارات یک
معرفی کتاب درباره معنی زندگی:
این کتاب منبعی الهامبخش برای افرادی است که به دنبال یافتن پاسخ سؤالات عمیق دربارۀ زندگی هستند.
با خواندن دیدگاههای متفاوت اشخاص برجسته که همه آنها به دنبال معنای مشترکی هستند، نگاهتان به زندگی تغییر پیدا خواهد کرد و پاسخ سؤالاتتان را پیدا میکنید. با خواندن این کتاب خواهید دید که همه در تجربیات روزمرهشان به دنبال معنا و هدف زندگیاند. شاید معنای کشفشده زندگی توسط یک شخص، به شما کمک دهد تا به چیستی زندگی پی ببرید.
معرفی کامل درباره معنی زندگی:
در پاییز سال ۱۹۳۰، ویل دورانت در حیاط خانهاش در لیک هیل، نیویورک، مشغول جارو کردن برگها بود. در این حین، مردی خوشپوش به او نزدیک شد و با لحنی آرام به او گفت که قرار است خودکشی کند، مگر اینکه فیلسوف بتواند دلیلی معتبر برای ادامۀ زندگیاش به او ارائه دهد. دورانت، بدون اینکه وقت داشته باشد بهطور عمیق به این موضوع بپردازد، تلاش کرد تا به آن مرد دلایلی برای ادامه زندگیاش بدهد.
این ملاقات با آن مرد ناامید، دورانت را به شدت تحت تأثیر قرار داد. او تصمیم گرفت با ۱۰۰ شخصیت برجسته در زمینههای هنر، سیاست، دین و علوم تماس بگیرد و از آنها بخواهد تا نه تنها به سؤال بنیادین دربارۀ معنی زندگی پاسخ دهند، بلکه همچنین بگویند چگونه خودشان در زندگیشان معنا، هدف و رضایت را یافتهاند. دورانت پاسخهای آنها و نظرات خود را در این کتاب گردآوری کرد که در سال ۱۹۳۲ به عموم منتشر شد.
ویل دورانت در این کتاب با تیمی بینظیر از شخصیتهای برجسته صحبت کرده است: شاعران، فیلسوفان، زندانیان، ورزشکاران، برندگان جایزه نوبل، اساتید دانشگاه، روانشناسان، هنرمندان، موسیقیدانان، نویسندگان و رهبران.
در میان دیدگاههای متنوع آنها، با وجود یکتایی هر فرد و زندگیهای بسیار متفاوتی که داشتند، خواننده میتواند یک رشته مشترک را در نظرات آنها مشاهده کند که نشاندهنده همگونی میان انسانهایی است که نه تنها به دنبال معنا در زندگی هستند، بلکه واقعاً آن را نیز به دست میآورند.
قسمتهایی از کتاب:
-
طبیعت انسان و حتی حکمت فیلسوفان، همواره بر پایۀ امید استوار است. ادیان بزرگ که از نیاز عمیق انسانها برمیخیزند، در چنین بستری شکوفا میشوند و تمدنهای عظیم معمولاً بر پایۀ این آموزههای الهامبخش بنا میگردند. اما وقتی ایمان که قرنها پشتیبان زندگی انسانها بوده، بهتدریج تضعیف میشود، زندگی از حالت درام روحانی به یک واقعیت زیستی بیروح تنزل مییابد. این دگرگونی، ارزشها و کراماتی را که در گذر زمان به دست آمدهاند، قربانی میکند و زندگی به وقفۀ عجیبی تبدیل میگردد که میان تولدی بیهوده و مرگی ویرانگر معلق است. فردی که روزگاری باایمان بوده، اکنون زیر میکروسکوپ علم به موجودی بیاهمیت بدل میشود و ایمان به خود و نیاکانش را از دست میدهد. کارهای بزرگ و شایستهای که زمانی مایۀ تلاش و تحسین او بودند، اینک جای خود را به شک و تحقیر میدهند؛ وی رفتهرفته ایمان و امیدش را میبازد و شکوتردید بر زندگیاش سایه میافکند.
این تشخیص عمیقی از بیماری مزمن عصر ماست. تنها جنگهای بزرگ و طولانی نیستند که ما را به یأس و ناامیدی میکشانند و حتی رکود اقتصادی سالهای اخیر نیز نتوانسته این وضعیت را تشدید کند. ما با چیزی بهمراتب عمیقتر از افت موقتی ثروت یا حتی ازدسترفتن میلیونها انسان مواجهیم؛ آنچه بهراستی خالی شده، نه خانههایمان است و نه خزانههایمان، بلکه «دلهای» ماست که خالی به نظر میرسند. انگار دیگر نمیتوانیم به عظمت روح انسان ایمان داشته باشیم یا به زندگی معنایی ببخشیم که با مرگ نیستونابود نشود. انگار داریم بهسوی دورۀ یاس و ناامیدی حرکت میکنیم، مانند همان دورانی که تشنۀ تولد مسیح بود.
-
همانطور که ارسطو به روشنی بیان میکند، هر آنچه که ما امروز میشناسیم، بارهاوبارها کشف و سپس به فراموشی سپرده شده است. او با صداقت به ما یادآوری میکند که پیشرفت، در واقع توهمی بیش نیست. امور انسانی همچون دریاست که در سطح خود با هزاران حرکت و آشفتگی در تکاپوست و به نظر میرسد به سویی میشتابد؛ درحالیکه در عمق وجود خود، نسبتاً بیتغییر و آرام باقیمانده است. آنچه ما آن را بهعنوان پیشرفت میشناسیم، شاید فقط نوعی از تغییرات سطحی باشد؛ زنجیرهای از مد پوشاک، شیوههای حملونقل، نظامهای حکومتی، روانشناسی و دین. علم مسیحی، رفتارگرایی، دموکراسی، خودروها و شلوارها، پیشرفت تلقی نمیشوند، بلکه فقط نوعی تغییرند؛ در واقع آنها روشهای نوینی برای انجام کارهای قدیمی و تکرار اشتباهات جدید در تلاش بیثمر برای درک رازهای ابدیاند.
-
پشت این پدیدههای متغیر، جوهرۀ امور هنوز همان است. انسانی که از بیل مکانیکی و متۀ برقی، تراکتور و تانک، ماشینحساب و مسلسل، هواپیما و بمب بهره میبرد، همان انسانی است که از داسهای چوبی، چاقوهای سنگی، چرخهای چوبی، تیروکمان، گرهنویسی و سرنیزههای زهرآلود استفاده میکرد. ابزارها متفاوتاند، اما هدف یکی است؛ مقیاس وسیعتر شده، اما اهداف هنوز همانقدر خشن و خودخواه، احمقانه و متناقض، بیرحمانه و ویرانگرند که در روزگاران پیش از تاریخ بودند. همهچیز به پیشرفت نائل شده، جز خود انسان.
دربارۀ نویسنده، ویل دورانت:
نویسنده، تاریخنگار و فیلسوف آمریکایی بود که بیشتر به خاطر آثارش در زمینه تاریخ و فلسفه شناخته میشود. وی در ۵ نوامبر ۱۸۸۵ در شهر نورثویل، میشیگان به دنیا آمد و در ۷ نوامبر ۱۹۷۴ در سن ۸۹ سالگی درگذشت.

فهرست مطالب
- مقدمه مترجم
- فصل اول: گزیدهای از شک وتردیدها
- طرح مسئله
- دین
- علم
- تاریخ
- آرمان شهر
- خودکشی عقل
- فصل دوم: اندیشه های آزاردهندۀ کنونی
- پاسخ ادیبان
- بازیگران، هنرمندان، دانشمندان، مربیان و رهبران وارد بحث میشوند
- سه زن پاسخ میدهند
- سخنی با شکاکان
- فصل سوم: نامه ای به خودکشی
- سخنی چند با کسی که قصد خودکشی دارد
- میان ویکتوریایی
- اعتراف شخصی
- دعوت به زندگی
- افکار یک زندانی



نقد و بررسی وجود ندارد.