کتاب داستانهای کارتونی 2 پسرانه (5 دقیقهای قبل خواب) پسرانه به انگلیسی (Disney Classic Storybook Collection) اثر والت دیزنی (Walt Disney Company) ترجمۀ ثریا صادقی انتشارات کودکیار
معرفی کتاب داستانهای کارتونی 2:
داستانهایی با محتوای ارزشهای اخلاقی
اگر میخواهید عشق به خواندن را در کودکتان تقویت کنید، این کتاب مناسب شماست.
در این کتاب داستان کارتونهای محبوب با متنی کوتاه و تصاویری جذاب بیان شدهاند که هم جنبۀ سرگرمکننده دارند، هم جنبۀ آموزشی. دست فرزندتان را بگیرید و با او بین قصهها سفر کنید و با خواندن این داستانها خواب آرامی را به او هدیه دهید.
معرفی کامل داستانهای کارتونی 2:
در دنیــای شــگفت انگیز دیزنــی، جــادو و خیــال بــه هــــم می پیوندنــد، تــا داســــتانهایی فراموش نشــدنی را بــه وجــود آورنــد. ایــن مجموعــه داســتان ها شــما را بــه ســفرهایی پرماجــرا و هیجان انگیــز می بــرد؛ از جنگلهــای سرســبز و قلعه هــای افســانه ای گرفتــه تــا دنیــای شــگفت انگیز حیوانــات و آســمان های پرســتاره، هــر داســتان در ایــن کتــاب، دریچــه ای بــه جهانــی دیگــر اســت کــه در آن رؤیاها بــه حقیقت می پیوندنــد. بیاییــد دســت در دســت یکدیگــر، بــه دنیــای رنگارنــگ دیزنــی قــدم بگذاریــم و بــا شــخصیت های دوستداشــتنی اش، لحظاتــی فراموش نشــدنی را تجربــه کنیــم. آماده ایــد تــا ســفری جادویــی را آغــاز کنیــم؟
قسمتی از کتاب:
در یک بعدازظهر آفتابی، رو و تیگر در جنگلی بزرگ با شادی بالا و پایین میپریدند.
رو میخواست ببیند چه کسی میتواند بلندتر بپرد. چهرهاش را در هم کشید، چشمهایش را بست و خودش را با تمام توان از زمین بلند کرد.
او خودش را با یک پرش به داخل جایی پر از گل پرت کرد.
تیگر پرسید: «موضوع چیه، رفیق کوچولو؟» و به او کمک کرد تا بلند شود.
رو گفت: «ای کاش میتونستم مثل تو بلند بپرم!»
تیگر خندید و گفت: «این حرفا چیه؟خیالباف نباش، رو! نسبت به جثۀ کوچیکت، واقعاً بلند میپری.»
رو آهی کشید و گفت: «ای کاش اینقدر کوچولو نبودم!»
او به بالای درخت نگاه کرد و ادامه داد: «میخوام از اون شاخه آویزون بشم.»
در همان لحظه، پو از آنجا رد میشد و حرفهای او را شنید.
پو گفت: «شاید من بتونم کمک کنم.» او رو را بلند کرد و خودش هم روی نوک پا ایستاد.
رو دستش را تا جایی که میتوانست دراز کرد و موفق شد شاخه را بگیرد.
با خوشحالی فریاد زد: «هورا!» و از شاخه تاب خورد.
پو کنار تنۀ درخت نشست و گفت: «هر وقت آماده شدی بیای پایین، بهم بگو.»
اما خیلی زود پو خوابش برد. رو نمیخواست پو را بیدار کند، اما دستهایش داشت خسته میشد؛
برای همین خودش از شاخه بالا رفت.
رو کمکم احساس بیحوصلگی میکرد.
پس از مدتی که به نظرش خیلی طولانی میآمد، صدای کسی را شنید که نزدیک میشد. او کریستوفر رابین بود!
کریستوفر که نمیخواست پو را بیدار کند، گفت: «من میتونم کمکت کنم بیای پایین.» او دستهایش را باز کرد و رو با خوشحالی در آغوشش پرید.
وقتی رو، روی زمین پرید، از کریستوفر رابین تشکر کرد، سپس با ناراحتی بهسمت خانه راه افتاد.

فهرست مطالب کتاب:
- شیر شاه: یک شب هیجان انگیز
- شیر شاه: چه کسی مسئولیت پذیر است؟
- دامبو: روز به یادماندنی تیموتی
- رابین هود: نجات قلعه
- پینوکیو: یک پسر واقعی
- کتاب جنگل: داستان فوق العادۀ موگلی
- شمشیر در سنگ: مهمانی با لباس خواب





نقد و بررسی وجود ندارد.