جنایت و مکافات

کتاب جنایت و مکافات (به انگلیسی: Crime And Punishment)  اثر فئودور داستایفسکی به ترجمه صدیقه اوشنی از انتشارات یوشیتا منتشر شد.

درباره رمان جنایت و مکافات :

به اعتقاد اغلب منتقدان و خوانندگان ادبیات، فئودور داستایفسکی یکی از بزرگ ترین رمان نویسان واقع گرا در قرن نوزدهم بوده و کتاب «جنایت و مکافات» از برجسته ترین آثار ادبی کلاسیک به‌شمار می رود و برخی آن را نقطۀ اوج ادبیات روان‌شناسانه می دانند.

این کتاب در تمام تقسیم بندی های ادبی جزو یکی از ده شاهکار برتر ادبیات جهان است.

داستایفسکی همواره سودای کشف حقیقت و پی بردن به اسرار طبیعت انسانی را در سر داشت.

غالباً او را فقط داستان سرا می دانند؛ درحالی‌که وی را می توان یکی از متفکران و فلاسفۀ بزرگ دنیا دانست که افکار و باورهای پیچیده و عمیق بشری را به‌صورت داستان مطرح کرده است.

اندیشه های ژرف و روان‌کاوانۀ او نه‌تنها دریچه های جدیدی را به روی نویسندگان روسی گشود، بلکه شیوۀ کارش در تمام مغرب‌زمین تأثیری عمیق بر جای گذاشت.

داستایفسکی در اوایل جوانی توانست وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن سن‌پترزبورگ شود و موضوعات بحث این روشن‌فکران، که به خارج نفوذ کرده بود، باعث شد او را به جرم براندازی حکومت دستگیر و به سیبری تبعید کنند.

سال های زندان و تبعید، که ده سال از بهترین روزهای عمر این نویسنده را دربر داشت، تأثیری عمیق بر روحیه و زندگی او گذاشت.

به گفتۀ خودش، طرح این داستان را نیز در زندان و در اوج رنج و محنت و سرخوردگی ریخته بود.

جدال همیشگی خیر و شر در درون آدمی، تیرگی های روان انسان، درگیری های روحی فرد با خود و با محیط اطرافش، درون مایۀ آثار این نویسندۀ بزرگ روس است و در این کتاب به بهترین شکل بازتاب یافته است.

این کتاب، داستان دانشجویی به نام «راسکولنیکوف» را روایت می کند که بنا بر انگیزه های پیچیده ای، مرتکب قتل شده است.

نویسنده به زیبایی هرچه تمام تر، زوایای روانی شخصیت  اصلی داستان را تجزیه و تحلیل می کند و با روان‌کاوی انگیزه های وی، به بررسی مسائلی چون رابطۀ افراد با درون خویش، جهان پیرامون و خدا می پردازد.

رمان «جنایت و مکافات» را از یک نظر می توان رمانی پلیسی دانست؛ چراکه در آن، قتل و قاتل و پلیس وجود دارد، با این تفاوت که برخلاف بیشتر رمان های پلیسی که در آن پلیس ها به دنبال قاتل می گردند و خواننده هم تا پیدا شدن قاتل با لذت اثر را دنبال می کند، از دید خود قاتل تعریف می شود؛ به این ترتیب، به جای آنکه خواننده به دنبال کشف قاتل باشد،

او را در رنج و عذاب جان‌فرسایی که به واسطۀ ارتکاب این جنایت به دوش می کشد، همراهی می کند و در نهایت، قاتل که به‌واسطۀ طبیعت انسانی و طبع بلندش، خود را از تحمل این رنج و عذاب ناتوان می بیند، راه نجات و رستگاری خویش را در عشق می یابد و با اعتراف به گناه و به دوش کشیدن بار مجازات، به جامعۀ انسانی بازمی گردد.

این کتاب به تمام علاقه مندان به ادبیات کلاسیک و نویسندگان روسی و کسانی که به دنبال آثار واقع گرایانه هستند، توصیه می شود.

تصویرسازی های کتاب، چنان جذاب و گیراست که پس از اتمام آن، هرگز تا پایان عمر فراموش نخواهید کرد.

شخصیت پردازی داستان، مدام شما را به چالش می کشد و به فکر فرومی برد؛ طوری که انگار هم‌زمان با خواندن کتاب، تمام صحنه های آن مانند یک فیلم از مقابل چشمان‌تان می گذرد…