کتاب روانی (به انگلیسی: Psycho: A Novel) اثر رابرت بلاک (Robert Bloch) ترجمه صدیقه اوشنی از نشر یوشیتا منتشر شد.
معرفی کوتاه کتاب روانی:
رمان روانی مشهورترین اثر رابرت بلاک رماننویس مطرح امریکایی است. این داستان در ژانر وحشت و جنایی به حدی جذاب است که کارگردان معروف آلفرد هچکاک اقتباسی سینمایی از این کتاب را در سال 1960 تولید کرد و بسیار مورد استقبال عموم قرار گرفت.
معرفی کامل کتاب روانی :
رمان روانی، نخستینبار در سال 1959 منتشر شد و حتی پیش از آنکه هیچکاک با اقتباس استادانه¬اش، نام آن را بر سر زبانها بیندازد، توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کرده بود. این اثر را بهدرستی، مشهورترین عنوان در کارنامۀ رابرت بلاک میدانند. این کتاب با درونمایۀ وحشت نوشته شده و داستان مردی بهنام نورمن بیتس را روایت میکند که اوهامی ویرانگر، او را به ارتکاب جنایتی وحشتناک وادار میکند. خواندنِ رمان روانی، با وجود آنکه کلیت داستان آن ممکن است بهواسطۀ آشنایی با فیلم روانی برای بسیاری از افراد روشن باشد، بسیار لذتبخش و شگفتانگیز است.
نورمن بیتس یک هیولای بیرحم و متعلق به دنیای ناشناختهها نیست، بلکه یک جوان محجوب، سربهزیر و خجالتی است که شاید همۀ ما هر روز افرادی مانند او را ببینم و به آنها لبخند بزنیم. شیوۀ روایت کتاب بهگونهای است که شاید خواننده تا انتهای آن نیز متوجه لایههای عمیق و پیچیدگیهای ذهنی نورمن بیتس نشود. او مبتلا به اختلال هویت گسسته و اختلال چندشخصیتی است و فقط در فصلهای پایانی کتاب میتوان به این مسئله پی برد.
دلیل محبوبیت بالای مجموعه رمانهای ترسناک، حس ترس و دلهرۀ کمنظیری است که این کتابها برای خواننده پدید میآورد. مخاطبینِ بهترین کتابهای ترسناک، در پی تجربهکردن هیجانی جذاب هستند که با کمتر فعالیت دیگری میتوان به آن دست پیدا کرد. اگر میخواهید ترس و هیجان واقعی را تجربه کنید، این کتاب برای شما مناسب است و قطعاً از خواندن آن لذت خواهید برد.
قسمت هایی از کتاب روانی :
صدای آب بسیار بلند بود و بخار آب داغ، تمام فضا را پر کرده بود؛ شاید برای همین بود که صدای بازشدن در را نشنید و متوجه صدای پاها نشد. وقتی پردۀ حمام کنار رفت، ابتدا صورتی را دید که زیر بخار پنهان شده بود؛ اما بعد آن را دید که از میان پرده به او نگاه می¬کرد و مانند یک ماسک، در هوا معلق بود. موهایش را با یک شال پوشانده بود و چشم¬های بی¬روحش، وحشیانه به ماری می¬نگریست؛ اما ماسک نبود. نمی¬توانست ماسک باشد. صورتش را با پودر، سفید کرده و گونه¬هایش را با رژ لب قرمز کرده بود. نه، ماسک نبود؛ صورت یک پیرزن دیوانه بود.
ماری جیغ کشید و بعد، پرده کنار رفت و دستی با چاقوی قصابی ظاهر شد. یک لحظه بعد، ضربۀ چاقو، صدای جیغش را قطع کرد و سرش را …
تمجیدهای کتاب روانی:
«بسیار وحشتناک!» نیویورک تایمز)
روانی شاهکار رابرت بلاک است. (آلفرد هیچکاک)
رابرت بلاک یکی از استادان تمام دورانها است. (پیتر استراوب، رمان نویس)
نقد و بررسی وجود ندارد.